علامه مصباح یزدی که به مشهد مقدس سفر کرده بود، امروز زیر تیغ جراحی رفت و هم اکنون در بخش مراقبت های ویژه به سر می برد.

به گزارش بی باک، حضرت علامه مصباح یزدی که در مشهد مقدس به سر می برند بعد از سخنرانی امروز خود بدلیل مشکل آپاندیس راهی بیمارستان شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت.

یک منبع آگاه به خبرنگار بی باک گفت: حال معظم له نسبتا خوب می باشد اما بدلیل کهولت سن امشب در بخش مراقبت های ویژه بستری می باشد.

از همه مسلمین و ملت شریف ایران برای شفای عاجل این عالم بزرگ انقلابی درخواست دعا می شود.

تکمیلی:

حجت الاسلام روانبخش از شاگردان علامه مصباح یزدی از بهبودی حال معظم له خبر داد.

دبیر سیاسی هفته نامه پرتو به خبرنگار بی باک گفت: بعد از نماز صبح امروز جمعه بصورت تلفنی با علامه مصباح یزدی صحبت نمودم که حال وی بسیار خوب و مناسب بود.

وی اظهار داشت: حضرت علامه از ابراز محبت مردم و نخبگان جامعه و همه کسانی که برای سلامتی وی دعا نمودند، قدردانی نمود.


عیادت مسئول بیت رهبر معظم انقلاب در مشهد از علامه مصباح‌یزدی

رئیس دفتر علامه مصباح یزدی از عیادت مسئول بیت رهبری در مشهد از آیت‌اللّه مصباح یزدی خبر داد و گفت: خوشبختانه خطر برطرف شده است و جای نگرانی وجود ندارد.

حجت الاسلام حسین جلالی در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزار ی آنا، ضمن بیان این مطلب اینکه وضعیت جسمی آیت اللّه مصباح یزدی رو به بهبودی است، گفت: ایشان هم‌اکنون در بخش مراقبت‌های ویژه یکی از بیمارستان‌های مشهد بستری شده و قرار است امروز به بخش عمومی منتقل شوند.

وی افزود: حاج آقا شمقدری مسئول بیت رهبر معظم انقلاب در مشهد و تعداد دیگری از بزرگان حوزه در مشهد با حضور در بیمارستان از آیت اللّه مصباح عیادت کردند.

جلالی همچنین از مردم برای پیگیری وضعیت جسمی علامه مصباح یزدی تشکر کرد و اظهار داشت: خوشبختانه خطر برطرف شده است و جای نگرانی وجود ندارد.

بخش هایی از  بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولى امر 1388/5/5

بصیرت خودتان را بالا ببرید، آگاهى خودتان را بالا ببرید. من مکرر این جمله‌ى امیرالمؤمنین را به نظرم در جنگ صفین در گفتارها بیان کردم که فرمود: «الا و لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر».(3) میدانید، سختى پرچم امیرالمؤمنین از پرچم پیغمبر، از جهاتى بیشتر بود؛ چون در پرچم پیغمبر دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود؛ در زیر پرچم امیرالمؤمنین دشمن و دوست آنچنان واضح نبودند. دشمن همان حرفهائى را میزد که دوست میزند؛ همان نماز جماعت را که تو اردوگاه امیرالمؤمنین میخواندند، تو اردوگاه طرف مقابل هم - در جنگ جمل و صفین و نهروان - میخواندند. حالا شما باشید، چه کار میکنید؟ به شما میگویند: آقا! این طرفِ مقابل، باطل است. شما میگوئید: اِ، با این نماز، با این عبادت! بعضى‌شان مثل خوارج که خیلى هم عبادتشان آب و رنگ داشت؛ خیلى. امیرالمؤمنین از تاریکى شب استفاده کرد و از اردوگاه خوارج عبور کرد، دید یکى دارد با صداى خوشى میخواند: «أمّن هو قانت ءاناء اللّیل»(4) - آیه‌ى قرآن را نصفه شب دارد میخواند؛ با صداى خیلى گرم و تکان دهنده‌اى - یک نفر کنار حضرت بود، گفت: یا امیرالمؤمنین! به به! خوش به حال این کسى که دارد این آیه را به این قشنگى میخواند. اى کاش من یک موئى در بدن او بودم؛ چون او به بهشت میرود؛ حتماً، یقیناً؛ من هم با برکت او به بهشت میروم. این گذشت، جنگ نهروان شروع شد. بعد که دشمنان کشته شدند و مغلوب شدند، امیرالمؤمنین آمد بالاسر کشته‌هاى دشمن، همین طور عبور میکرد و میگفت بعضى‌ها را که به رو افتاده بودند، بلندشان کنید؛ بلند میکردند، حضرت با اینها حرف میزد. آنها مرده بودند، اما میخواست اصحاب بشنوند. یکى را گفت بلند کنید، بلند کردند. به همان کسى که آن شب همراهش بود، حضرت فرمود: این شخص را میشناسى؟ گفت: نه. گفت: این همان کسى است که تو آرزو کردى یک مو از بدن او باشى، که آن شب داشت آن قرآن را با آن لحن سوزناک میخواند! اینجا در مقابل قرآن ناطق، امیرالمؤمنین (علیه افضل صلوات المصلّین) میایستد، شمشیر میکشد! چون بصیرت نیست؛ بصیرت نیست، نمیتواند اوضاع را بفهمد. ادامه مطلب...